نمایه تحقیقات دانشجویی کلاس روش تحقیق
تاثیر برجام بر اقتصاد و معیشت مردم
آیا برجام بر اقتصاد و معیشت مردم میتواند اثر بذارد؟ مذاکرات هسته ای موسوم به برجام که در نیمه دوم سال 94 بین جمهوری اسلامی ایران و گروه پنج بعلاوه یک منعقد شد می تواند شرایط جدیدی در دیپلماسی ایران و جهان ایجاد کند .اول اینکه این قرارداد به باور برخی از کارشناسان سیاسی بزرگترین تنش زدایی ایران با جهان نام گرفت. بدین معناکه جناح حاکم موسوم به اعتدال گرا سعی نمود با اتخاذ سیاست های عقلانی هر چه بیشتر از مشی ایدئولوزیک فاصله بگیرد . به نظر می رسد این اقدام جمهوری اسلامی ناشی از ضرورت هایی باشد که جامعه ایران به نحوی جدی با آن مواجه است. ضرورت هایی چون اشتغال جوانان ، معیشت مردم ، فساد گسترده سیاسی اجتماعی ، اعتیاد ، طلاق... که در سال های اخیر از مرزهای هشدار عبور کرده اند . با این حال عملی شدن دستاوردهای برجام که از امهات آن برداشته شدن تحریم ها و الحاق ایران به تجارت بین المللی است پیش از هر چیز نیازمند اجماع بین نخبگان سیاسی است. بعبارتی قرار گرفتن اولویت هایی چون معیشت و اقتصاد در دستور کار نخبگان سیاسی. تحولات اخیر نشان می دهد جناح موسوم به اصول گرا با تاکید بر منویات ایدئولوژیک و تاکید بر ضرورت تداوم خصومت بین ایران و غرب هرگونه عادی سازی روابط بین ایران و جهان را نوعی نفوذ و توطئه تلقی می کند .این بدین معناست تا وقتی سران جمهوری اسلامی اجماعی تام و تمام روی مسائل کلان و کلی مملکت نداشته باشند نمی توان شاهد عملی شدن دستاوردهای برجام و به تبع تاثیر آن بر معیشت مردم بود.
راهکار های ارتقای جایگاه رسانه ملی در سطح جامعه کدام است ؟
1-مانند هر عمل دیگری باید تخصص میاندار باشد و متخصصان حوزه رسانه و برنامه سازی بازی گردان اصلی باشند (به نقل از کارشناس)2-نباید افراد را به وسیله عقاید یا نوع تفکر حذف نمود بلکه الویت با تخصص است 3-باید به شناخت مناسب از جامعه و معضلات ان برای ساخت برنامه دست یافت و با توجه به این شناخت برنامه ساخت4-باید خلاقیت را جایگزین خلاق محوری قرار داد.5-باید از سانسور و بیش از حد پرهیز نمود و شفاف سازی را الگو قرار داد که موجب افزایش اعتماد احاد جامعه می شود.6-باید برنامه سازان را با ازادی فکری که ایجاد میشود از خود سانسوری بر حذر داشت7-نباید از تکنیک ها و روش های روز برنامه سازی غافل بود.8-باید برای نیاز های رسانه تمام افراد جامعه برنامه داشت نه فقط بخشی از ان9-نباید رسانه را به یک عامل تبلیغاتی صرف تقلیل داد که موجب بی اعتمادی ما شود .نباید رفتار و گرایشات ایدولوژیکی را به طور اشکار در برنامه سازی ها دخالت داد.
ماهواره تا چه اندازه در خانواده های ایرانی مقبولیت دارد؟
آیا اجباری بودن حجاب در اجتماع با معنای آزادی در تضاد است؟! ـــ سیده معصومه مطهری
در بررسی مفهوم آزادی، ما آن را در تعابیر اسلام می جوییم نه ماهیت و مفهوم آزادی در غرب. در تعابیر اسلام بحث، بحث خداسالاریست نه انسان سالاری که در تفکر امانیسم غربی وجود دارد. لذا مبنای آزادی در اسلام توحید است و توحید یعنی اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت. بنابراین آزادی در اسلام یعنی انسان از همه ی قیود غیر از عبودیت خدا آزاد است. با بررسی در اندیشه ی پیشگامان مدافعان دموکراسی در غرب مانند: جان لاک، جان استوارت میل و کانت می بینیم که تفسیر آنان از آزادی متفاوت از چیزی است که امروزه به عنوان آزادی چماقیست بر سر کشورهایی چون ایران . به عنوان نمونه کانت آزادی را انجام دادن هر کاری که شخص بخواهد نمی داند. بلکه او آزادی و اخلاق را پیوند داده و می گوید: انسان وقتی براستی آزاد است که از لحاظ اخلاقی آزاد باشد. او معتقد بود تنها نوع آزادی که با حق همراه است، آزادی مورد احترام دیگران و تحت کنترل قوانین عمومی است. لذا عدم رعایت حجاب در جامعه و دلخواهی بودن میزان آن هم چنان که با دین و فرهنگ و قانون ما مغایرت دارد ،با معنای آزادی نیز در تضاد است.
اگر مقصود از عدم اجبار در پوشش و حجاب برداشتن پوشش سر باشد و یا هر حدی که متقاضیان آن تعریف می کنند، پس اگر کسی از آن حد فراتر رفت یعنی خط قرمز را شکسته، که خود همین نیز یک اجبار است!( اجبار در رعایت یک سری خطوط قرمز) و اگر مقصود برهنگی کامل باشد، این نه با عقل سلیم و نه با تمدن و فرهنگ ما و نه با اعتقادات و دین ما و نه حتی با مفهوم آزادی سازگاری ندارد.
بنابراین اگر جامعه تا حدی نسبت به رعایت حجاب تضعیف شده است، علت آن را نمی توان در اجباری بودن حجاب یافت. شاید برخوردهای صحیح و ناصحیح عاملان اجرای این قانون و عدم فرهنگ سازی مناسب بتواند دلیلی برای عدم بازدهی این قانون باشد اما آنچه واضح است این است که نقص در اجرای یک قانون لزوما به معنای بد بودن و ناکارآمد بودن اصل آن قانون نیست.
از پناهندگی تا مهاجرت
منطقه استراتژیک تنگه هرمز
ایران وامارات متحده عربی،عرصه ای برای رقابت
حقوق فرد،پیش زمینه لیبرالیسم
صلح امیز بودن فعالیت های هسته ای ایران
اولین سنگ محک نمایندگان مجلس دهم چیست ؟
پس از انتخابات مجلس دهم صحبت های خبرساز یک نماینده مرد (قاضی پور)و مسائل صلاحیت یکی از نمایندگان زن خبرساز شد و در واقع باید دید نمایندگان منتخب دوره دهم آیا می توانند وظیفه خود را در اولین ازمون خود که در مورد دو تن از منتخبین است به درستی و بدون ترس و گرایشات جناحی و شخصی به درستی انجام دهند.و در واقع نشان دهند از ابتدا بر سر پیمان خود با مردم رو راست هستندو در این مورد افکار عمومی نیز انان را زیر نظر دارد.
تغییر تاکتیک گشت ارشاد چه نتیجه ای می دهد ؟
نردیک به بیش از یک دهه از اجرای طرح مبارزه با بد حجابی یا گشت ارشاد در کشور می گذرد اما اگر هدف این طرح را مبارزه با بد حجابی یا عدم افزایش آن بدانیم هیچ کس باورمند نیست که این طرح توانسته باشد به اهداف خود رسیده باشد .در این زمینه قرار است که با کنترل نا محسوس یا لباس شخصی تاکتیک این طرح متحول شود که بعید است بتوان به موفقیتی دست یافت زیرا اصولا این قبیل مسائل اجتماعی را باید کارشناسان مرتبط از حوزه های گوناگون بررسی کنند .و انان برای جامعه راهکار تعیین نمایند تا پس از ازمون و خطا ها و رفع عیوب به نتیجه ای در خور دست یافت.
اعتیاد
مزایا و معاییب استفاده از فضای مجازی
بررسی لغت و اصطلاح حجاب
تجددگرایی ومعنای آن
در واقع مدرنیته یا تجدد، تبلور عینى و تجسم یافته دنیاى جدید است و مدرنیسم یا تجدد گرایى، تبلور عقیدتى و احساسى این دنیاست.مدرنیسم، ایده ها و تئورى هاى خود را جهان شمول دانسته و آن را براى سعادت بشریت، لازم و با کفایت تلقى مى کند. به عبارتى، این تفکر، تحقق مدرنیته غربى در سراسر جهان را، ممکن، یا ضرورى و به هر حال مطلوب مى شمارد.
روند منفی جهانی شدن _ سکینه خلیلی
بیشتر دستاوردهای جهانی شدن از جمله: استفاده از امکانات نصیب اقشار مرفه میشود .
جهانی شدن در کشورهایی که امکانات و رشد کافی و جذب سرمایه ندارند باعث افزایش فقر و به حاشیه رانده شدن می شود . اداره امور امور عمومی که استفاده از کامپیوتر و اینترنت هست توقع کارکنان را از دولت بیشتر ساخته است .
رابطه ی ابوبکر البغدادی با چنگیزخان
همه ی امپراطوری ها در طول تاریخ در گسترش ظلم، ستم و ترس به قصد کنترل ملت ها مشترک هستند. در یک مثال، چنگیزخان مرد دلیر و قهرمان توانست با جمع قبایل مغول به تاسیس امپراطوری خود برسد. ابراهیم خلیل الحسینی( ابوبکر البغدادی) تحت تاثیر چنگیزخان یک کتاب نوشت به نام اداره ی وحشی گری( ادارة التوحش). در این کتاب او به برسی کامل شخصیت های مهم امپراطوری مغول می پردازد. سه نکته مهم در این کتاب وجود دارد. اول ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان، دوم انتشار ترس از طرق قتل و احراق خانه ها و سوم کشتن حاکمان به بدترین شیوه. البغدادی از این نظریه الهام گرفت و آن را بهترین شیوه برای اقامه خلافت خود دانست.
دلایل حضور نظامی مجدد آمریکا در یمن چیست؟
آمریکا به تازگی اعلام کرده است که بیش از 100 نیروی نظامی ویژه ارتش این کشور در پایگاه نظامی العند در استان لحج که در جنوب یمن قرار دارد مستقر شده اند. به گفته وزارت دفاع آمریکا هدف از ارسال این نیروها حمایت و پشتیبانی از نیروهای اماراتی موجود در یمن برای مقابله با تروریسم است. این نیروها برای اداره جنگ هستند و مستقیما وارد جنگ نخواهند شد. اما حقیقت امر شکل دیگری دارد. در واقع این تعداد از نیروها زمینه ای برای حضور گسترده تر نظامیان آمریکایی در یمن هستند. همانگونه که در جیبوتی رخ داد. آمریکا در گذشته نیز در یمن نیروی نظامی داشت که مجبور به خروج آنها شد و الان زمینه را برای حضور مجدد خود در یمن مناسب می بیند.
شبکه های مجازی و نوع نگاه مسئولین به آن_مسعود احمدی
چرا مسئولین کشور از شبکه های اجتماعی ممنوعه استفاده می کنند؟بسیاری از مسئولین عالیرتبه کشور دارای حساب هایی در شبکه های اجتماعی هستند که البته استفاده از این شبکه ها در کشور با محدودیت همراه بوده و امکان دسترسی ازاد به آن وجود ندارد و در واقع به نوعی میتوان گفت که استفاده از آن ممنوع است.این اعمال محدودیت ها با بهانه هایی مانند انحرافات اخلاقی و فعالیت های سو علیه نظام بوجود امده و در واقع والیان امر خود را عقل برتر از شهروندان دانسته و برای آنان تصمیم گرفته اند اما خودشان همزمان با اعمال محدودیت ،در حال استفاده از این شبکه ها هستند .باید گفت که ترس از دسترسی ازاد به اطلاعات ،ترس از نفوذ خارجی،چند دستگی نظرات مسئولین و داشتن اختلاف نظر در زمینه شبکه های اجتماعی دلایلی هستند که باعث شده است مسئولین همزمان به نقد و اعمال محدودیت و هم به بهره بردن از این شبکه ها بپردازند.
جنبش روشنایی سکینه خلیلی
گفته میشود رییس جمهور افغانستان آقای اشرف غنی و معاون اجرایی عبدالله برخلاف وعده های انتخاباتی که خواهان ایجاد حکومت وحدت ملی اند با تصویب این تصمیم پروژه انتقال برق نشان دهنده این است که حاکمیت این کشور حاکمیت قبیله ای و قومیتی است چون در ولایت بامیان مردم از هزاره افغانستان هستند که اوغان ها(قشری از جامعه)مردم هزاره را قبول ندارند .
با قطعی شدن این پروژه در کابینه مردم دست به اعتراض و تظاهرات گسترده در این کشور زدند ، بنابه خواست و اعتراضات مردم این حکم به حالت تعلیق در آمده.
اختلال دوقطبی درکودکان
مهد کودک و کارایی آن-حسنی مینا
معضلی به نام بالا رفتن سن ازدواج
نیاز های اولیه انسان ،هدایت درست آن_حسنی مینا
تلاش زیادی نیاز نیست تا بفهمیم مردم جامعه چه نیاز هایی دارند حال بماند که نیاز های اولیه انسان دیگر جای خود دارد .شاید انتخاب این موضوع برای نوشتن کمی سخت باشد ولی مشکل دقیقا همین جا است که ما از همه چیز فرار میکنیم حتی از نیاز های اولیه ادمی ، از بعد انقلاب تا به حال این نیازها به شکل غده ای چرکین شده است که نتیجه اش می شود این اخبار دهشتناکی که هر چند وقت یک بار در جراید و شبکه های اجتماعی میخوانیم .نیاز جنسی که جای هدایت درست مردمی که خواهان انند با یک راه حل ابتدایی و اشتباه که همان فرار کردن از ان است موضوع را حاد تر کرده و مهارش را سخت تر کرده ایم.بهتر است مسئولین امر و مراجع تقلید برای جلوگیری از انفجار انبار باروتی که جامعه را تهدید میکند راه حلی منطقی و اصولی بگیرند و از فرار و سکوت در برابر ان دست بردارند.
دید منفی به برجام_حسنی مینا
چرا نباید به برجام دید منفی داشته باشیم ؟برجام ، اتفاقی بزرگ در دولت حسن روحانی که با وعده گشایش های اقتصادی به روی کار امد به نوعی نقطه شروعی بود برای اغاز این گشایش .برجامی که حاصل مذاکرات سخت و فشرده ظریف و تیم همراهش بود .اما از همان روز اول نظرات منفی زیادی شنیده شد و واکنش معقولانه ای دیده نشد و نظراتی عجولانه کام تیم مذاکرات و خیلی از مردم را تلخ کرد .قطعا برای به ثمر نشستن هر اتفاقی کمی زمان و صبر لازم است و برجام هم از این موضوع مستثنی نیست .بهتر است جای انتقادات سریع و غیر منطقی واحساسی به تیم مذاکره کننده اعتماد داشته باشیم و دولت را تا رسیدن به اهدافش حمایت کنیم و یا حداقل موجی منفی بر علیه برجام ایجاد نکنیم.
مهم ترین الزام احیای کارخانه های ورشکسته چیست؟_حسینی نژاد
یکی از مسائلی که امروز از تمام اردوگاه های فکری و سیاسی بخصوص سیاستمدران دولت شنیده می شود درخواست از دولت برای احیای واحد های اقتصادی ورشکسته و غیر فعال است اما اینان باید بدانند که به زعم غالب کارشناسان اقتصادی احیای بنگاه های اقتصادی نیازمند سرمایه است و سرمایه نیز نیازمند امنیت روانی و ثبات و جلب اعتماد سرمایه گزاران می باشد مخصوصا با کاهش شدید قیمت نفت به ویژه در دورانی که فرهنگ جامعه به سمت دستیابی منفعت های سهل وصول رفته تا کنش اقتصادی بر ریسکی اقتصادی همچون تولید در منطقه خاورمیانه و برخی مسائلی که در کشور مطرح می شود کمتر سرمایه گزاری حاضر می شود که سرمایه خود را در این شرایط وارد چرخه تولید کند
فرهنگ رانندگی در ایران _ فاطمه ضیایی
افزایش جمعیت و رشد اقتصادی باعث شده سطح توقعات و امکانات افراد جامعه افزایش پیدا کند که این مسئله مشکلاتی را با خود به همراه دارد.افزایش ماشین ها و گسترش تردد ماشین ها در شهر زیاد شده که دیگر قانون های نوشته شده جوابگو نیست و مردم از قانونهای نانوشته ی خوود پیروی میکنند و این امر باعث افزایش بی نظمی و رعایت نکردن حقوق دیگران توسط افرادی که خود را به ظاهر قانونمند میدانند شده است.این شلوغی ها باعث بی اعصابی و بی نظمی مردم شده است و این مشکل گاهی منجر به اتفاقات جبران ناپذیری میشود.به طور مثال اتفاق افتاده که یک راننده حق راننده دیگر را پایمال کرده و با هم دست به یقه شده و...... واقعا این رفتار از مردمانی که مدعی فرهنگ و ادبند به دور است.راننده ای با گرفتن کل خیابان و راه ندادن به ماشین های عقبی ،یا حتی پارک دوبل در خیابانهایی که عرض کمی دارد...اینها تنها ۲مورد از بی نظمی های رانندگی است که هر روزه قابل مشاهده است.مورد دیگر کوچک شمردن حقوق زنان در رانندگی است.مردانی که فکر میکنند فقط خودشان راننده اند و غیر و همه ی تقصیر هارو گردن رانندگی خانمها می اندازند.به امید روزی که تمام این مشکلات،بی قانونی ها،پایمال کردن حقوق دیگران و..... رفع شود.
رضا رشیدپور؛ حالا خورشید؛ تحقیر مخاطب
مخاطب - حداقل نگارنده - در ابتدا تصور می کند که با یک خواننده غیر عادی مواجه است. کسی که غیر استاندارد است. دلش غنج می رود. خنده ای بر لبش می نشیند. خوشحال می شود که حاشیه ای به متن آمده است. برنامه جلو می رود و حرکات غیر عادی "خواننده جوان" ادامه می یابد. از گفتن آکروپولیس با عنوان آکروفَتا بگیر تا اینکه می گوید قبلا در کنسروسازی ای در وین کار می کرده است. (رشیدپور می گوید کنسرواتوار؛ شخص می گوید نه؛ همان کنسروسازی!)
در میانه های گفتگو مطمئن می شویم که "مخاطب برنامه مسخره شده است"؛ تحقیر شده است؛ سرکار است؛ خواننده ای در کار نیست؛ همه-اش بازی بود؛ یک مسخره بازی. یک کمدین را آورده اند و به عنوان "خواننده جوان" معرفی کرده اند.
ناخودآگاه چهره درهم کشیده می شود. چه حس بدی است این لحظه. اینکه حس کنی مسخره شده ای؛ اینکه حس کنی از اعتمادت سوء استفاده شده است. با خود می گویی چه ساده دل بودم که فکر می کردم در صدا و سیما حاشیه ای را به متن آورده اند: یک حسِ زشتِ موردِ سوء استفاده قرار گرفتنِ همراه با تحقیر.
بعد از برنامه اکسیر و داستان فرزاد_حسنی، رضا رشیدپور هم تصمیم گرفته به همان راه برود لابد. منتها اینجا دیگر مخاطب از همان نیمه های برنامه – و نه بعد از پایان برنامه و توضیح "مهمان" – می فهمد که توسط رشیدپور و دست اندرکاران برنامه مسخره شده است
علم ریاضی؛ علم انسانی
ریاضیات را همه قبول دارند. یعنی می پذیرند-اش. می شود برایش مسابقه گذاشت. می شود جایزه برایش تعیین کرد. می شود آن را سنجید. توافقات فراگیری در مورد آن وجود دارد. علمی "بار شدنی" است. اینگونه است که پژوهشگر لازم نیست برود مثلا ارشمیدس بخواند تا حساب دیفرانسیل را بفهمد. از همان نیوتن و لایبنیتس شروع کند کافی است. از همان چیزهایی که اکنون درست فرض شده اند شروع کند به هدفش می رسد. فرضا خواندن تاریخ ریاضی چندان ضرورتی ندارد. حداقل برای حرف جدیدی زدن اهمیت ندارد. همان قدر که بر شانه های غول ها بایستد کافی است. اگر کسی مدعی شود حرف جدیدی در این رشته زده، به سادگی می شود این ادعایش را به آزمون گذاشت. به سادگی نابغه ریاضی را از غیر نابغه می شود تشخیص داد. در ریاضیات حوزه تاثیر یک نظریه جدید را حداقل می شود تصور کرد. به همین خاطر است که کمتر نابغه ریاضی ای در تاریخ سراغ داریم که حرف فوق العاده ای زده، اما در زمان حیاتش قدر ندیده یا نفهمیدند-اش. نابغه های ریاضی در جوانی و میانسالی حرف جدیدی می زنند و به کهنسالی که رسیدند فقط قدر می بینند.
اما فلسفه و الاهیات و انسان شناسی و روانشناسی و جامعه شناسی و علوم سیاسی و روابط بین الملل و حقوق چه؟ تا به حال دیده اید مثلا چامسکی نامی در دوران جوانی جایزه مثلا تاثیرگذارترین نظریه را در زبان شناسی بگیرد!؟ یا مثلا دریدا نامی باشد که به خاطر حرف هایی که زده، یک جایزه جهانی مورد توافق همه گرفته باشد؟! علم انسانی تاثیرش موکول است به آینده؛ جهانشمول و مورد توافق همه نیست؛ در انگیزه ها و ایدئولوژی واضعان و زمینه های اجتماعی زمان پیچیده شده است؛ سوبژکتیو است. آن کسانی هم که حرف های کم و بیش مورد توافق زده اند، به دوران کهنسالی زده اند. خیلی هایشان اصلا قدر ندیدند در زمان حیات. خیلی هایشان را اصلا آن زمان نفهمیده اند و در کنج عزلت و سکوت مردند.
علم انسانی "بار شدنی" نیست. بر خلاف ریاضیات، اگر بخواهیم مثلا در سیاست حرف جدیدی بزنیم، باید برویم در لابلای تاریخ، بدانیم پیش ترها سیاست را چگونه می فهمیدند. بیشترش تاریخ آن علم است. نمی شود آخرین نظریات را خواند و امیدوار بود که بشود مرزهای آن دانش را پیش ببرد. برای تولید نظریه، نتایج نظریات قبلی چندان مهم نیستند؛ زمینه هایی که آن حرف ها در آن زده شده است اهمیت بیشتری دارند.
ریاضیات نظریاتش اعم از نظریات قبلی است. حرف های جدید، گزاره های درست نظریات قبلی را در بر می گیرد و یک چیزی هم به آن اضافه می کند. در علم انسانی اما نظریات جدید، اعمِ از گزاره های درست نظریات قبلی نیست. اصلا همین درستی و نادرستی در علم انسانی محل چالش است.
همین ها از جمله دلایلی است که در ایران ما، استعدادها می روند ریاضیات و مهندسی. یعنی حداقل بخشی از مهجوریت علم انسانی و بیشترپسندی شاخه های ریاضیات و مهندسی، ناشی از همین تفاوت های بنیادین میان دو علم است.(منافع و مصالح حکومت هم که جای خود دارد). این قسمت-اش دیگر ربطی به ایران و غیر ایران ندارد. چون می شود در ریاضیات سریعتر رشد کرد. سریعتر معروف شد. دردسر کمتری دارد. معیارهای برتری-اش، عینی و جهانشمول است. اگر کسی در شریف نابغه باشد، در هاروارد و استنفورد و پرینستون و گوتینگن هم نابغه است لابد. اما اگر در ایران سروش و بشیریه و طباطبایی و ملکیان بود، معلوم نیست در کانادا و آمریکا وانگلستان هم وضع به همین منوال باشد.
شبکه های اجتماعی و اتلاف وقت
آیا شبکه های اجتماعی ماهیتشان مخل زندگی ما بودن است ؟شبکه های اجتماعی پدیده هایی هستند که از مقتضیات زندگی این روز های ما به شمار میروند و تقریبا هرکدام از ما حداقل از یکی از این شبکه ها استفاده میکنیم .بسیاری از مردم معتقدند که یکی از دلایل اصلی اتلاف وقت مردم استفاده آنان از شبکه های اجتماعی است شاید بتوان این نظر را پذیرفت اما باید در کنار پذیرفتن این نظر به این نکته هم اشاره کرد که نوع استفاده از این شبکه ها بر عهده خود فرد است و خود شخص است که تعیین می کند در روز چند ساعت از وقت خود را به این شبکه ها اختصاص دهد ،در هر حال باید پذیرفت که این شبکه ها جزئی از زندگی این روزهای ما شده اند و مانند هر پدیده دیگری هم به صورت بالقوه مضر هستند و هم مفید و عنصری که نوع به فعلیت رسیدن آن را مشخص می کند فرد و الویت های اوست .
رسانه ملی و مشکلات سازمانی
راهکار رهایی یافتن از مشکلات رسانه ملی چیست ؟ تغییرات پی در پی مدیران ارشد صداوسیما،تعطیل و معلق کردن شبکه تلویزیونی و برنامه سازانش ،جنجال بازرس ویژه رییس سازمان،عدم مجوز پخش برخی از برنامه های مربوط به دولت و در نهایت تغییر رییس سازمان صدا و سیما بعداز مدت نه چندان طولانی ، همه اینها نشان از مشکلات زیادی است که گریبانگیر سازمان عریض و طویل صداو سیما شده است،علاوه بر این ها ریزش مخاطب هم از دیگر موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد که چرا باید صدا و سیمایی که با بودجه زیادی اداره می شود ،تعداد مخاطبانش آن چنان که باید نباشد، شاید وقت آن رسیده باشد که صداو سیما از سانسور و خودکامگی و برخورد ایدئولوژیک با موضوعات و ندادن مجوز به شبکه های خصوصی دست بردارد تا شاید هزینه های صرف شده به نتیجه ای برسد و صدا وسیمای ملی به معنای واقعی کلمه ملی شود
رسانه ملی و مخاطبانش
چرا مخاطبان صدا و سیما ریزش دارند؟ شبکه خانگی و محصولاتش که عرضه می شود با صرف هزینه ای قابل دریافت است ،اما معمولا استقبالی که از این سریال ها می شود بسیار زیاد است برای مثال مجموعه شهرزاد که به تازگی هم فصل اول آن تمام شد ، اما نکته ای که مد نظر نگارنده است جدای از استقبال از این مجموعه ها ،مقایسه استقبال مردم از این مجموعه ها که دارای هزینه ای است با استقبال مخاطبان از برنامه های صدا وسیما است ، صدا و سیمایی که با بودجه کلانی اداره می شود اما دارای مخاطبان بسیار اندکی است که نه تنها قابل مقایسه با مخاطبان ماهواره نیست بلکه حتی یارای برابری با شبکه نمایش خانگی را نیز ندارد، به نظر می رسد سانسور،ضعف برنامه سازی،ضعف مدیریتی،تلاش برای تغییر نگاه مخاطبان و به نوعی شست وشوی مغزی و خط دهی های سیاسی،اجتماعی و همچنین تبلیغات زیاد و بی اخلاقی های موجود در برنامه ها از عواملی هستند که موجب ریزش هرچه بیشتر مخاطبین این مجموعه عظیم می شوند .
تاثیر رسانه بر افکارشخصی -محمد امان ابراهیمی
رابطه ی پدر و فرزند دختر
رهیافت دیگر آن است که کسی بی دریغ دوست بدارد و آن دیگری معتاد دوست داشته شدن. خیلی سخت است؛ نمی شود. چون پسر و دختر همترازند. فرضا رابطه دختر و پدری همینطور است. پدر بی دریغ دوست می دارد. در ازایش هیچ نمی خواهد و به خاطر همین است که قهرمانان دختران، پدرانشان هستند. پدر در ازای محبتی که می کند؛ در ازای حمایتی که می کند؛ در ازای عشقی که می ورزد؛ هیچ نمی خواهد. اما رابطه دختر و پدر هم، چندان تفاوتی با رهیافت اول ندارد. با این تفاوت که "مقدار"ِ پدر بی نهایت است. از بی نهایت هر چه برداری، چیزی کم نشده است. چون پدر در نسبت با دخترِ خود، خود را بی نهایت تصور می کند؛ هر چه از این بی نهایت برداشته شود به جایی بر نمی خورد؛ کم نمی شود؛ که اگر پدر خود را بی نهایت تصور نمی کرد آن وقت عشق ورزیدنِ بی چشمداشت "ایثار" تلقی می شد و شایسته ستایشی بزرگ. اما پدر در نسبت با دختر، خود را بی نهایت تصور می کند و حالا از این بی نهایت هر چه برداشت شود چیزی کم نمی شود. بر مثالِ خداوندگاری که هر چه ببخشد چیزی از آن کم نشده است. هنر پدر این است که خود را در نسبت با دختر غنی تصور می کند؛ پادشاه تصور می کند؛ بی نهایت تصور می کند. این "ایثار" نیست. ایثارِ عشق آن وقتی است که عشق بورزی و محتاج این باشی که پاسخ بشنوی، اما پاسخ نشنوی و همچنان بر عشق ورزیدنت تداوم داشته باشی؛ یعنی خود را خرج کنی؛ خود را تمام کنی؛ خود را فدا کنی؛ اما "پدر" اینگونه نیست. پدر به گونه ای خود را در نسبت با دخترش تعریف می کند که انگاری غنی است؛ قدرت مطلق است و هرچه ببخشد چیزی از آن کم نشده است .
روابط انسانی
حال در چنین شرایطی آن فرد می آید و یک حرف خیلی خوب می زند؛ یک چیز خیلی خوب می نویسد؛ یک کار خیلی برجسته انجام می دهد؛ از حد معمول فراتر. اینقدری هست که نتوان تاییدش نکرد؛ چه اینکه "آدم" به وجد آمده(یا شاید چون خیلی آدم ها تاییدش کرده اند اگر او تایید نکند تک می افتد و از قافله غافل). در چنین موقعیتی چه می توان کرد؟ یا این است که مثل یک هیجان زده خوشحال شد و بی کم و کاست تایید کرد آن کار را؛ یا اینکه با "برشماردن مزایا و معایب کار" در نهایت ابراز رضایتی "نسبی" کرد. اما خودش می داند که رضایت "نسبی" دروغ است؛ می داند که چیزی بیش از آن است.
کدام یک؟ باید چه کرد؟ به نظر در چنین موقعیتی باید بی منت تایید کرد؛ بی منت تشکر کرد؛ توضیح نباید داد؛ نباید یک جوری رفتار کرد که "طرف" گیر و گرفت روحی "آدم" را دریابد. باید گذاشت طرف نان آن اقدام را بخورد. حال که تصمیم به تایید شد، نباید کاری کرد که طرف زهرمارش شود. هرچه تایید خالص تر و کوتاه تر باشد بهتر است. برای تایید، توضیح و دلیل که آورده شود طرف حس خوبی نمی گیرد. حس خوب وقتی حاصل می شود که فقط یک کلمه گفته شود: عالی؛ خوب؛ باریکلا؛ ایول؛ 20؛ موافقم؛ لایک؛ مرسی؛ ممنون؛ جالب بود؛ ...
اضافه که حرف زده شود؛ توضیح که داده شود؛ از "زوایای مختلف" آن اقدام که تحلیل شود؛ حدود و ثغور که بیان شود؛ ظاهرِ قضیه این است که خدمت بیشتری به طرف انجام شده؛ اما این فقط ظاهر قضیه است. باطن کار این است که آن گیر و گرفتِ روحی باعث شده طرف دوست داشته باشد هماره کاری کند که آن شخص به حاشیه رانده شود. نقد، توضیح و تحلیل، اقدامی است که چنین حالتی را ایجاد می کنند. یعنی اصل کار را به حاشیه می رانند. باطن کار این است که آدم دوست داشته همیشه در متن بنشیند. نقد می کند و حدود ثغور قضیه را بیان می کند تا تسلط خود را نشان دهد؛ تا از حاشیه به متن بیاید.
اما این "حاشیه رانی"ها را باید گذاشت برای وقتی که آدم به وجد نیامده؛ از کاری یا چیزی هیجان زده نشده؛ آن چیزی که خوانده یا دیده فوق العاده نبوده. اما آدم هیجان زده که شد، باید مثل یک هیجان زده عمل کرد؛ ساده و بی غل و غش .
خدمت سربازی
آیا خدمت سربازی در وضعیت مطلوبی است ؟ دوسال از عمر جوانان در ایران به امر سربازی می گذرد ،خدمت سربازی که به حق به آن اجباری هم گفته می شود.جالب است که مسئولین جای تسهیل امور خدمت سربازی و نه حتی غیر اجباری کردن آن با دادن لقب مقدس به خدمت سربازی ،آن را هم امری قدسی شمرده و در جواب انتقادات منتقد او را به امور الهی محول می کنند .کم نبوده اند جوانانی که هنگام خدمت در مرز ها جان خود را از دست داده اند اما هم چنان اصرار بر استفاده از سربازان جوان و بدون تجربه در مرزها ادامه دارد.افزایش توان نظامی و قدرت کشور به چه ارزشی ؟ به قیمت زندگی جوانان کشور؟به نظر می رسد تنها چیزی که در تصمیم گیری های فرماندهان ارشد و مسئولین ارزش کم تری دارد جان سربازان است.بهتر است در امر سربازی تصمیمات جدی و جدیدی گرفته شود و گر نه دور از ذهن نیست که روزی این موضوع به مسئله ای حاد و جدی تبدیل شود که قطعا نتایج بدی را در پی خواهد داشت.
حضور نیروهای آمریکا چه مزایا و معایبی برای افغانستان و مناطق اطرافش دارد؟
بررسی هجرت پیامبرص از مکه به یثرب یا مدینه فعلی
معمای واردات محصولات ساده تجاری به ایران
برای کشوری با گستردگی و جمعیت ایران واردات مواد اولیه و ماشین آلات صنعتی و دارو و لوازم خانگی در مقیاس وسیع امری طبیعی است. با این حال مشاهده اقلام وارداتی نظیر علوفه برای دام و دان برای مرغ و سوزن خیاطی و بادکنک و برچسب رنگی و گل سر و اسباب بازی های ساده و سیرو کفش و چسب و لوازم التحریر و وسایل برقی ساده مثل سیم و باطری در مقیاس وسیع و بدون کیفیت مناسب برای کشور مات افتخار محسوب نمی شود و باعث شرمندگی است.
این سوال که چرا در کشور ما بعد از گذشت سالها هنوز امکان ساخت چنین وسایل ساده ای وجود ندارد سوال مهم و بی پاسخی است. در کنار این مسئله ادعای ژرتاب ماهواره به فضا و ساخت تجهیزات پیبشرفته نظامی نظیر رادار و موشک و هواپیما مطرح می شود.
با توجه به اینکه علی القاعده ساخت سوزن خیاطی بسیار ساده تر از ساخت یک موشک قاره نظامی است سوال اینجا است که چرا در کشور ما چنین محصولاات ساده اس ساخته نمی شوند و نیاز هست تا این محصولات را وارد کرد؟
جواب این مسئله در بندهای زیر است:
1-اقتصاد دولتی ایران و توجه دولت به صنایع عمده و بی توجهی به صنایع کوچک
2-سود بسیار بالای بخش بازرگالنی در ایران و وضعیت نابسامان تولید و ناتوانی بخش تولید در رقابت با بازرگانان
3-قیمت تمام شده بالای محصولات در ایران و عدم امکان رقابت با اجناس ارزان قیمت خارجی
راه حل:
1-آزاد سازی اقتصاد در ایران
2-ایجاد زمینه لازم برای ورود سرمایه گذاران خارجی و تاسیس کارخانجات با مالکیت خارجی در ایران
3-ثبات اقتصادی در ایران و جلوگیری از شوکهای اقتصادی که برای بخش تولید زیان بار هستند.
نقش امنینی پلیس و جریمه های ناعادلانه رانندگی
اگر شما راننده یک خودرو باشید یا با مشکل سرقت لوازم منزلتان خود یا اقوام مواجه شوید و یا برای دریافت گذرنامه اقدام نمایید با مامورا ن پلیس مواجه خواهید شد. معمولا برقراری امنیت و تامین نیازهای امنیتی و برخی خدمات اجتماعی توسط پلیس به انجام می رسد. سئوال اینجا است که در واقع و علی رغم همه تبلیغات دولتی که بررضایت عموم مردم از پلیس تاکید می کند عموم مردم تا چه اندازه از پلیس راضی هستند؟
اگر این سوال را از کسانی که نیاز به خدمات پلیس داشته اند بپرسید با چه جوابی مواجه می شوید؟
تجربه شخص من این است که بسیاری از کسانی که توسط پلیس جریمه شده اند معتقد هستند که این جریمه ناعادلانه بوده و پلیس متخلفین واقعی که در خیابان و جاده جان مردم را به خطر می اندازند را جریمه نمیکند و حتی دراکثر مواقع ماموران پلیس خودروهایی را که پارک شده اند جریمه میکنند.مشاهدده ماموری که با قبض جریمه در دست مشغول جریمه کردن تمامی خودروهای پارک شده در یک خیابان است تجربه ای است که برای اکثر افراد بارها رخ داده است. جالب خواهد بود اگر بدانیم که این یک سیاست کلان و جزئی از قانون بودجه کشور ما نیز است. برنامه ریزان بودجه کشور ما 2463 میلیارد تومان از درآمدهای سال جاری کشور را از محل جریمه های رانندگی در نظر گرفته اند. یعنی در سال جاری به صورت میانگین هر خودرو بالغ بر 150 هزار تومان باید به عنوان تخلف به پلیس پرداخت نماید (رقم بسیار بالایی است) در غیر اینصورت دولت با کسری بودجه مواجه خواهد شد.
تقسیم دفترچه های جریمه بین پرسنل راهنمایی و رانندگی و تاکید به آنها مبنی بر تمام کردن دفترچه تا انتهای شیفت کاری یک قانون نانوشته در پلیس ایران است که باعث نارضایتی عمومی از پلیس و بی اعتمادی اجتماعی می شود. قوانین سخت گیرانه رانندگی و جرایم سنگین بدون اقناع افراد، موجب نفرت و بروز رفتارهای خشونتآمیز میشود.افزایش جرایم رانندگی ظاهراً در کوتاه مدت آثار مثبتی دارد ولی عواقب روانی و اجتماعی بسیاری دارد. غیراستاندارد بودن چراخهای راهنمایی، خط کشیهای نامناسب، خرابیهای مکرر چراغها موجب ثبت برخی تخلفات ناخواسته میشود. این امر به خصوص در تهران به فراوانی دیده میشود. دستکاری در نمره خوردروها توسط برخی افراد متخلف، عدم امکان شناسایی و تفکیک مالک از راننده، بعضاً موجب ایجاد خسارت مالی و معنوی به افراد بیگناه میشود که راه گریز و یا تدبیری برای تجدید نظر خواهی و اعاده حق برای آنان پیشبینی نشده است.
این ماموریت جدید پلیس در برخورد ناعادلانه با مردم و ایجاد درآمد برای دولت درآمدی است که به قیمت فروپاشی اخلاقی جامعه بوجود می آید.
راه حل:
1-مجازات متخلفان جرائم راهنمایی و رانندگی باید صرفا در مورد متخلفان اعمال شود. شیوه فعلی مجازات نوعی اعمال مجازات در سطح ملی و برای تامین درآمد دولت است.
2-مجازات باید به صورت عمدتا غیر نقدی و محروم کردن فرد از حق رانندگی و توقیف خودرو و یا حذف تخفیف بیمه خودرو و ... اعمال شود.
نا کارآمدی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن بالغ بر 2000 مدیر و 50 هزار کارمند رسمی و ژیمانی و قراردادی و ...یکی از بزرگترین رسانه های جهان از نظر حجم نیروی انسانی است. به لحاظ منابع مالی نیز این رسانه دست کمی از بزرگترین رسانه های جهان ندارد.در بودجه سال 94 جمعا 2268 میلیون تومان منابع مالی در اختیار خواهد داشت. از این میزان منابع 1068 میلیارد تومان کمکهای دولتی و 1200 میلیارد تومان از محل درآمد تبلیغات خواهد بود.این حجم از منابع مالی با نرخ ارز بودجه سال 94 معادل 421 میلیون دلار در سال است.آمار نشان می دهد که این رسانه با برخورداری از یک محیط انحصاری برای کار در محدوده ایران تنها 53 درصد هزینه های سالیانه خود را تامین می نماید و بدون استفاده از کمکهای دولتی ظرف مدت کمتر از 6 ماه ورشکست خواهد شد. این از لحاظ اقتصادی یک شکست برای این رسانه محسوب می شود.اگر این شاخص منفی را در کنار سایر ناکامیهای این سازمان خصوصا ناکامی در جلب رضایت مخاطبان آن قرار دهیم در خواهیم یافت که این رسانه عملا صحنه را به رقبای تازه وارد خارجی خود و شبکه های ماهواره ای واگذار کرده است.
شبکه جهانی BBC با داشتن15 هزار کارمند (یک پنجم پرسنل صدا و سیما)یکی از معتبرترین رسانه های جهان است که به دهها زبان زنده جهان برنامه پخش میکند و در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشور ما مخاطبان مشتاق فراوانی دارد.شبکه جهانی CNNبا بودجه ای تقریبا معادل صدا و سیمای ایران حداقل 100 میلیون مخاطب شبکه کابلی و صدها میلیون مخاطب در اقصی نقاط جهان دارد.
یکی از بزرگترین و جدی ترین رقبای صدا و سیمای ایران شبکه من و تو است. این رقابت آنچنان جدی است که دستگاههای مولد پارازیت که سرطان زا بودن آنها نیز قابل توجهی است به کمک صدا و سیما آمده اند تا از اقبال مردم به این شبکه بکاهند. شبکه من و تو با تعداد معدودی کارمند در یک ساختمان در لندن فعالیت می نماید. اگر پرسنل و بودجه نجومی صدا و سیمای ایران را با این شبکه تلوزیونی مقایسه نماییم از نا متقارن بودن امکانات و پرسنل و منابع مالی ایندو رسانه رقیب شگفت زده خواهیم شد.
اما دلایل اصلی مشکل در کجا است:
1- تنها 15 درصد بودجه صدا و سیما صرف ساخت برنامه می شود.85 درصد این بودجه نجومی صرف پرداخت حقوق و مزایای 2000 کارمند و 50000 پرسنل این سازمان می شود.
2- ارزشهای حاکم بر صدا و سیمای ایران با ارزشهای حاکم بر زندگی روزمره ایرانیان مغایر است و طبیعی است که این تناقض باعث ناکامی این سازمان شود.نگاه ایدئولوژیک و سلیقه ای حاکم در این سازمان باعث حذف افراد مستعد و بیگانه شدن مردم با این رسانه شده است. محدودیتهای غیر منطقی و بی دلیل حاکم بر برنامه سازان در رسانه ملی باعث نا کارامدی این رسانه شده است. مثلا جلوگیری از پوشیدن لباس آستین کوتاه برای مجریان مرد یا ممنوعیت نشان دادن آلات موسیقی در برنامه هاٰ و یا استفاده حذف موسیقی و یا استفاده از موسیقی عزا در برنامه های شادی که مقارن با ایام عزاداری و...
3- در حالیکه سایر رسانه ها از چهره های گمنام و مستعد به تدریج افراد صاحب نام رسانه ای می سازند در رسانه ایران تلاش می شود تا افراد صاحب نام رسانه ای به چهره های گمنام تبدیل شوند.به عنوان مثال مجریان شبکه من و تو از افراد گمنام به چهره های رسانه ای مبدل شدند اما رسانه ایران در تلاش است تا چهره هایی نظیر استاد شجریان و رضا رشیدپور و باران کوثری و فرزاد حسنی و ... را ممنوع التصویر و از اذهان مخاطبان پاک کند.
4- در حالیکه مشکلات و مسائل مهمی نظیر بی درایتی مسئولین در مدیریت کشور و کمبود منابع آب و بالابودن آمار مصرف مواد مخدر و بیکاری و تورم از دغدغه های اصلی مردم است صدا و سیما همیشه برای ورود به این مسایل محتاط و دارای خط قرمزهای متعددی است.صدا و سیما هیچگاه به صورت جدی قدرتمندان را به چالش نمی کشد و ترجیح می دهد تا تملذق گو و مجیز گوی قدرتمندان باشد.
راه حل:
رسانه ملی باید به معنی واقعی کلمه ملی باشد تا بتواند به لحاظ اقتصادی و فرهنگی موفق شود. استفاده از تمام استعدادهای ملی و حذف محدودیتهای دست و پاگیر غیر منطقی و پرداختن به دغدغه های ملی و پرهیز از جدا کردن راه از عموم مردم و مستقل بودن صدا و سیما را حل مشکل است.
رضایت شغلی و عوامل موثر بر ان
بررسی اختلافات ایران باکشورهای غربی
جایگاه شغلی زن در گذشته و حال:
آزادی و عدالت
آزادی چگونه محدود میشود؟ این سوال از دیر باز ذهن بسیاری از متفکران عرصه سیاست را به خود مشغول کرده است. آیزیا برلین در مباحث خود از دو واژه صحبت میکند: آزادی منفی (آزادی از) و آزادی مثبت (آزادی بر) در آزادی منفی یعنی هیچ مانعی بر سر اعمال آزادی وجود نداشته باشد و جنبه سلبی دارد و توانایی انتخاب در گرو نبود مانع است. اما در آزادی مثبت که جنبه ایجابی دارد و به معنای خودسروری است یعنی انسان ارباب و تصمیم گیرنده خود باشد و در انتخاب فرصتهای خود مورد تهدید قرار نگیرد، فقر و ناآگاهی دو مانع آزادی مثبت اند. در لیبرالیسم هم که به دو دسته تقسیم میشوند: راست و چپ. آزادی و دموکراسی از دیدگاه هر کدام از این مکاتب مورد تهدید است و سعی بر اعمال محدودیتهایی هستند که مانع آزادیاند. در لیبرالیسم راست آزادی از سوی دولت مورد تهدید قرار میگیرد و نظریه پردازان این مکتب سعی در محدودیت و کوچک کردن دولت دارند که مانع آزادی میشود. این مکتب را جان لاک رهبری میکند. در اندیشه چپ نیز روسو سردمدار آن است و معتقد به این هستند که آزادی از سوی اقتصاد مورد تهدید قرار میگیرد و سعی بر محدودیت در عرصه اقتصاد دارند که کمترین مانع را بر سر آزادی ایجاد کند. و دغدغه آنها مساله فقر و اقتصاد است. در فرانسه که در اروپا قرار دارد و از اولین کشورهایی است که مردم آن به سوی آزادی حرکت کردند این بحث مطرح بوده است که آزادی به عنوان ارزش ثانوی در برابر عدالت فرض میشود به دلیل آن که کشوری که دارای مردمانی فقیر است اول نیازمند عدالت است بعد آزادی اما چرا فقر اقتصادی با آزادی منافات دارد و در کشورهایی که از لحاظ اقتصادی مردمانش در سطح پایینی قرار دارند آزادی به راحتی مورد تهدید قرار میگیرد و تامین عدالت کلید واژهای برای محدودیت آزادی فرض میشود. عدالت میتواند زمینه ساز آزادی گردد این سوالی است که باید در جستجوی آن بود و آن را یافت.
اثرات پیوستن افغانستان با سازمان تجارت جهانی
در قرن بیستم یکی از مباحثی که ذهن انسان امروزی را درگیر خود کرده است، جهانی شدن است. نظریه بردازان در سراسر دنیا پیرامون این مبحث نظرات خود را بیان و به تبادل نظر پرداخته اند. دیگر موضوعاتی که دغدغه آنها بود محدود به مرزها و کشورها نمیشد بلکه فراتر رفته بود و جهان را به مثابه یک دهکده میدیدند که با مرزها از هم جدا شدهاند. نظریههایی همانند: دهکده جهانی، جامعه ملل، سازمان ملل متحد، پزشکان بدون مرز، سازمان بهداشت جهانی، سازمان تجارت جهانی، صلح جهانی و... از میان مبحث جهانی شدن سر برآورده اند و این واژه در تمام این نظریه ها مشترک است. یکی از مباحث مطرح شده در این نظریات سازمان تجارت جهانی است که هدف آن تسهیل در امر تجارت و بازرگانی است که کشورهای عضو این سازمان بدون کمترین محدودیت در میان خود به تجارت میپردازند، البته با ساختار و چارچوبی مشخص که قوانین مصوب در تمام کشورهای عضو این سازمان لازم الاجرا میشود. در این میان یکی از کشورهایی که در سال 1394 به این سازمان جهانی پیوست و با اکثریت قریب به اتفاق آرا به عضویت این سازمان درآمد کشور افغانستان است. افغانستان از لحاظ منابع خام و معدنی بسیار غنی است ولی از لحاظ تکنولوژی تولید بسیار در سطح پایین قرار دارد و از این لحاظ دچار کاستی است. سازمان تجارت جهانی مجموعه ای از کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی و مصرف کننده است بحثی که مطرح است این است که پیوستن به سازمان تجارت جهانی برای افغانستان که یک کشور دارای منبع خام و معدنی ولی با تولید پایین است آیا میتواند مزایایی داشته باشد و آیا زمان پیوستن افغانستان به سازمان تجارت جهانی مناسب بود؟ یا افغانستان اول به توسعه زیرساختهای صنعتی خود میپرداخت و بعد از آن که به سطح مناسبی از تولید داخلی میرسید که محصولات آن دارای مشتری در خارج از کشور میشد آن وقت به سازمان تجارت جهانی میپیوست که تراز صادرات و واردات این کشور مثبت میشد.
انتخابات مهمترین مسئله در هر کشور محسوب میشود اما از دهه 1980 به این طرف کمترین مشارکت را در انتخابات داشته اند. عدم شرکت مردم در انتخابات بسته به عوامل زیر میباشد:
1- عدم اعتماد مردم به حکومت
2- غیر سیاسی بودن مردم
3- رابطه سواد و میزان مشارکت مردم
شکل گیری انتخابات در نظام آمریکا
اولین بار در سال 1834 انجمن حزبی شکل گرفت که متشکل از ثروتمندان بود.
1- انتخابات مقدماتی باز 2- انتخابات مقدماتی بسته 3- انتخابات مقدماتی ایالتی 4- کنوانسیون ملی دو حزب.
1- انتخابات مقدماتی باز : در این شیوه شهروندان بدون گرایش حزبی میتوانند به تمامی کاندیدهای موردنظر خود رای بدهند اما آلاسکا و واشنگتن از این قاعده مستثنی هستند.
2- انتخابات مقدماتی بسته : افراد فقط به اعضای حزب خود میتوانند رای بدهند.
3- انتخابات مقدماتی ایالتی : ایالات فعالیت خود را در ماه فوریه شروع کرده و تا اگوست به پایان میرساندند. در این مقطع زمانی نامزدهای وابسته به هر یک از اجرای دموکرات و جمهوری خواه یا مستقل خود را به مردم معرفی میکنند. آمریکاییها مردمی محافظه کارند و به کسانی که شیوه افراطی دارند رای نمیدهند.
4- کنوانسیون ملی دو حزب : پدیده جدید در آمریکا محسوب میشود که شرکت کنندگان آن 2000 تا 5000 میباشند. این افراد برنامه هایی را برای ریاست جمهوری در نظر داشته اند:
الف )تعیین خط مشی حزب برای 4 سال آینده.
ب ) برنامه ریزی برای انتخابات.
ج ) تعیین کاندید رئیس جمهور و معاون.
د ) تعیین ساختار جدید برای انتخابات نمایندگان حزبی.